، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 30 روز سن داره

خاطرات بچگی

بازیهات

هفته پیش روزجهانی کودک بودوفرداش قرار بود توی پارک مسابقه وجشن بادبادکها برگزاربشه وقراربود توهم بری شبش رفتی ویه بادبادک خشکل باب اسفنجی خریدی.ولی قسمت نشد یه کاری پیش اومد ونتونستم ببرمت واسه همین خودمون دوتایی بازی کردیم بردمت روپشت بوم تا بازی کنی ببخشید که بدقول شدم پسرگلم شرمنده ام اینم بادبادک خشکل باب اسفنجیته اینــــــــــــــــــــــــــــــــجا هم بادبادکت دیگه نمیره هوا وناراحتی                               .........................این کوچولوهای خشکل دوستای جدیدتن و خیلی بچه های...
23 مهر 1393

عیدقربان

دیروز ساعت 7صبح باصدای گریت ازخواب پاشدمواومدم ببینم چی شده .گفتی دیرشد وباباجون گوسفندو کشت ومن ندیدم . گفتم هنوز زوده نترس نکشته وتا زنگ نزدی خیالت راحت نشد خلاصه زودحاضرشدم ورفتیم وتا رسیدیم رفتی سراغ گوسفند وبیچاره چقدرگشنه بود کلی بهش غذادادی وباهاش بازی کردی واومدی وهرکارکردم که کشتنشو نگاه نکن بیاتو نیومدی وعین شیروایستادی ودیدی وهمه جای گوسفندوکالبدشکافی وشناسایی کردی وکلی بهت خوش گذشت من جای توخسته شدم .ماشاالله به این همه انرژی                                 &...
14 مهر 1393

روزاول مدرسه

بازآمدبوی ماه مهر بوی ماه مدرسه وپسرم امروزرفت مدرسه بالاخره روزی که منتظرش بودی رسیدامروز رفتی مدرسه وباتلاوت قرآن وردشدن اززیرش رفتی سرکلاس لذت بردم واقعا حسم گفتنی نیست انشاالله نمره های خوب بگیری وموفق بشی خیلی زود دوست پیداکردی وباهم همه جای مدرسه رودیدیم مدرسه ای که منم اونجادرس خونده بودم وهمه چیزش برام جالب ودوست داشتنی بود وقتی برگشتیم خونه برات کیک وغذاهایی روکه دوست داشتی درست کردم و برات جشن ورود به مدرسه گرفتم آهنگ بوی ماه مهرو برات گذاشتم وتوهم کلی ذوق کردی وخوشحال شدی وکادو  یه دست لب اس فوتبال ازبابات گرفتی دیگه حتی اسباب بازیم نمیخوای فقط فوتبال ...
2 مهر 1393
1